محمدرضا معلمی | شهرآرانیوز؛ از میان نویسندگان بزرگ جهان، به چند نفر لقب پیامبر میدهند. دلایل مختلفی هم برای هرکدام برمی شمرند. از میان آنها میتوان به «ویکتور هوگو»، خالق آثار جاودانهای مانند «بینوایان»، «لئو تولستوی»، نویسنده بزرگ روس که «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» را آفریده است، اشاره کرد. دیگر نویسندهای که چنین لقبی را از عموم مخاطبان و منتقدان دریافت میکند، «فئودور داستایفسکی» نویسنده بزرگ روسیه است. اینکه چرا چنین لقبی را به داستایفسکی میدهند، خود نیازمند بحث مفصل و مجال دیگری است.
آنچه در این مطلب به آن میپردازیم، این است که آثار این پیامبر نویسندگان را چگونه باید خواند؟ اگرچه این روزها آثار داستایفسکی در میان عموم مخاطبان ایرانی از جایگاهی بالا برخوردار است و همان طور که پیشتر در گزارشی به آن پرداختیم، سه کتاب از او در میان ۱۰ کتاب پرفروش مهرماه کتاب فروشیهای مشهد نیز دیده میشد، باز هم بسیاری از مخاطبان نمیتوانند به راحتی با آثار این نویسنده بزرگ ارتباط برقرار کنند.
اینکه چگونه باید با دنیای آثار داستایفسکی روبه رو شد تا بتوان بیشترین ارتباط را با آنها برقرار و بیشترین لذت ادبی را از آنها دریافت کرد، موضوعی است که تلاش میکنیم در این مطلب به آن بپردازیم. نکاتی که مرور خواهند شد، هم برای افرادی که تاکنون پا به دنیای بزرگ داستایفسکی نگذاشتهاند، هم برای آنان که با آثار او مأنوس هستند، مفید خواهد بود.
ٍدر پایان، یادآوری این نکته ضروری است که خواندن آثار داستایفسکی، ما را به مصداق کامل دو بیت از مولانا که در ادامه ذکر میکنیم تبدیل خواهد کرد؛ بیایید خود را برای این مسیر سخت آماده کنیم:
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتیام دراندازد میان قلزم پرخون
مسیر داستانهای داستایفسکی نه با اتفاقات که با انسانها پیش میرود. حرکت داستایفسکی نه در سطح و رو به جلو که در عمق و رو به پایین است. او مدام در حال کند وکاو در ژرفای وجود انسان هاست. داستایفسکی شما را با تاریکترین زوایای وجودتان، همانها که در خلوت خود نیز توان مواجهه با آنها را ندارید، روبه رو میکند.
دنبال گفتوگوهای پینگ پنگی نگردید. در دنیای داستایفسکی خبری از این بازیهای بچگانه نیست! هر جمله از گفتوگوهای شخصیتهای آثار او معمولا و در کمترین حالت چهار پنج خط وقت شما را میگیرد. اجازه بدهید شخصیتهای بیچاره حرفشان را بزنند. شما از خود بزرگواری نشان بدهید و تمرین شنوندگی کنید.
رنج، فقر، فراق، فریب، شکست، بیماری، بلا و مصیبت، از مؤلفههای تکرارشونده و ویژگیهای جهان آثار داستایفسکی هستند. این مسائل در داستانهای او به وفور تکرار میشوند و بیچارگان و رنج کشیدگان، شخصیتهای اصلی آثار او را تشکیل میدهند. اگر ظرفیت حضور در محلههای فقیر و تاب تحمل تاریکی و درد را ندارید، بهتر است سراغ ادبیات انگلیس بروید و آنجا کنار محبوبتان در چمنزارها بچرخید و نوازش نسیم را حس کنید.
برای شروع شدن داستانهای داستایفسکی عجله نکنید.
داستایفسکی اهل آغازهای توفانی نیست. تا موتور داستانها گرم شود، کمی طول میکشد. به قلم نویسنده و توان او اعتماد کنید و به او فرصت بدهید.
داستایفسکی اهل شلیک کردن وسط پیشانی مخاطب هم نیست. او با پنبه سر میبُرد و مخاطبش را ذره ذره گرفتار میکند. صبور باشید.
برای انس گرفتن با آثار داستایفسکی، بهتر است همان ابتدا سراغ مطالعه آثار شاخص و معروفتر او نروید. برای مطالعه آثار او ترتیبهای مختلفی پیشنهاد شده است. ما نیز در این مطلب ترتیب پیشنهادی خود را به شما ارائه میدهیم. در تدوین این سیر، سهولت مخاطب در ارتباط گیری به عنوان شاخصه اصلی در نظر گرفته شده است.
بسیاری از آثار داستایفسکی چندین و چندبار به وسیله مترجمها و در سالها و دهههای مختلف ترجمه شدهاند. همین مسئله افزون بر ایجاد تنوع و فراهم آوردن امکان چند انتخاب، انتخاب مناسب را سخت میکند. ضمن یادآوری این نکته که مشهورترین ترجمه لزوما بهترین ترجمه نیست، در ترتیب پیشنهادی خود برای مطالعه آثار داستایفسکی، از تصویر جلد بهترین ترجمه موردنظرمان استفاده کردهایم.
اگر به این نکته دقت کنیم که تجربه زیسته غنی داستایفسکی و زندگی شخصی او در بسیاری از آثارش منعکس شده است، به راحتی به این نتیجه خواهیم رسید که برای ارتباط گیری بهتر با آثار او، باید کمی با زندگی پر فراز ونشیبش آشنا باشیم؛ البته کتابهای بسیاری درباره زندگی نامه داستایفسکی نوشته شده، اما صرف داشتن یک آشنایی اجمالی برای زدن به دل این دریا کافی است.
حتی درباره آن دسته از آثار داستایفسکی که جزو کارهای درجه دوم و سوم او محسوب میشوند نیز نقدها و تفاسیر بسیاری نوشته شده و به چاپ رسیده است، چه برسد به آثار سترگی مثل «جنایت و مکافات»، «ابله» و «برادران کارامازوف». پیشنهاد ما این است که حین مطالعه آثار داستایفسکی، هم با زندگی، اندیشه و فلسفه او بیشتر آشنا شوید، هم بعد از مطالعه هر اثر، مرورها، نقدها و تفسیرهای مرتبط با آن اثر را مطالعه کنید. این مسئله شما را بیشتر به هنرمندیها و البته زوایای پنهان آثار او آشنا خواهد کرد.